بررسی حدیث «کنت کنزا مخفیا»

یکی از سوالاتی که از دیر باز ذهن افراد را به خود مشغول کرده است و ذهن جمعی از متشرعین نیز به آن مشغول شده است، آن است که هدف از خلقت انسان چیست؟

افراد مختلف با دیدگاه‌های متفاوت، جواب‌های متنوعی به این سوال داده‌اند که منظور ما از این نوشته، تنها نقد یکی از این جواب‌هاست. البته در پایان نیز اشاره‌ای مختصر به پاسخ این سوال می‌کنم که استادم برای ما فرمودند و به نظر من قانع کننده بود.

جوابی که قرار است مورد نقادی قرار گیرد، این است که عده‌ای در پاسخ این سؤال می‌گویند که هدف از خلقت انسان و به طور کلی خلقت آن است که خداوند متعال بمانند گنج مخفی بود که می‌خواست شناخته شود، لذا خلقت را انجام داد تا مورد شناخت قرار گیرد.

از آن‌جایی که این ادعا نیاز به دلیلی دارد تا مورد قبول افراد و به خصوص متشرعین قرار گیرد، مدعیان، این دلیل را منسوب به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم می‌کنند و به عبارت دیگر روایتی نبوی را دال بر ادعای خود می‌دانند که ایشان از سخن خداوند متعال حکایت می‌کند. این عبارت با اندک کم و زیادی بدین قرار است: «کنت کنزا مخفیا فاحببت ان اعرف، فخلقت الخلق لکی اعرف».(۱)

لازم به ذکر است که این روایت تا حدود قرن دهم هجری در بین کتب مکتب اهل بیت سلام‌الله‌علیهم دیده نمی‌شود و ظاهرا برای اولین بار توسط محقق کرکی در کتاب الرسائل (۲) به صورت کاملا مرسل، آورده شده است. بعد از آن علامه مجلسی نیز به صورت مرسل در کتاب بحار الانوار (۳)، این حدیث را ذکر کرده است و پس از ایشان، دیگرانِ از علمای مکتب اهل بیت یا به نقل از این دو کتاب، روایت کرده‌اند و یا مستقلا و به صورت مرسل بیان کرده‌اند. البته ملا صدرای شیرازی نیز در کتاب اسفار(۴) که می گویند ثمره تمام عمر او بوده است، دو بار این حدیث را به صورت مرسل نقل کرده و مبنای کار خود قرار داده است.

اما در بین پیروان مکتب خلفا، ظاهرا برای اولین بار در قرن ششم و هفتم هجری در کتاب تفسیر فخر رازی (۵)، الاحکام آمدی (۶) و بعضی از کتب ابن عربی، مانند الفتوحات المکیه (۷) و تفسیر منسوب به او (۸) ، نقل شده است که آن‌ها نیز این مطلب را مرسل نقل کرده‌اند.

بعد از این افراد، دیگران از مکتب خلفا نیز همگی این مطلب را به صورت مرسل بیان کرده‌اند.

با توجه به آن‌چه گفته شد، ورود این روایت در قرن دهم یعنی حدود ۹۰۰ سال بعد از پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم، به کتب پیروان مکتب اهل بیت سلام‌الله‌علیهم یا از کتب افرادی مانند فخر رازی و ابن عربی بوده است و یا بر اساس شهرتی که این روایات در آن زمان، در مجامع شیعی داشته است. (البته امکان‌های دیگری هم مفروض است که به نظر نمی‌رسد، چندان مطرح باشند).

نکته قابل توجه آن که در بین اولین کسانی که این عبارت را بیان کرده‌اند، ابن عربی بیش از دیگران به آن پرداخته و این عبارت را مبنای کتاب الفتوحات المکیه قرار داده است و بسیاری از عقائد خود را بر مبنای برداشت از این روایت قرار داده است.

به هر حال می‌بینیم که انتساب این روایت به پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم چندان مخدوش است که حد اقل برای پیروان مکتب اهل بیت سلام‌الله‌علیهم، قابل قبول نیست مگر کسی به واسطه شهرت این عبارت و یا نقل از بزرگانی که تعداد آن‌ها نیز اندک نیست، به آن اعتماد کند.

آن‌چه تا این‌جا گفته شد، درباره بررسی سند این عبارت بود، اما در متن آن نیز اشکالاتی وجود دارد. از جمله این‌که در این عبارت کاملا واضح است که از نیاز خداوند بی‌نیاز، مانند حسرتی بر دلی یاد می‌کند که آرزو دارد تا شناخته شود و این چیزی است که با آموزه‌های شیعی که در قرآن مجید و روایات معتبر منقول از معصومین سلام‌الله‌علیهم، وارد شده است، مخالفت دارد.

جمع‌بندی آن‌که هدف از خلقت هر چه باشد، این مطلبی که مورد نقادی قرار گرفت نیست.

در این‌جا توجه شما را به پاسخ استادم که در جواب این سؤال فرمودند، جلب می‌کنم. این سوال توسط شخصی مطرح شده بود که خود را «ن.ا»، ۱۹ ساله . . . معرفی کرده بود. (لطفا کلیک کنید)

———————————————————————-

۱- این روایت به صورت‌های دیگری نیز بیان شده است که بعضی از آن‌ها به قرار زیر است:

     – کنت کنزا مخفیا، فاحببت ان اعرف، فخلقت الخلق لکی اعرف.

     – کنت کنزا مخفیا، فاحببت ان اعرف، فخلقت الخلق لان اعرف.

     – کنت کنزا مخفیا، لا اعرف فاحببت ان اعرف.

     – کنت کنزا مخفیا، فاحببت ان اعرف، فخلقت خلقا فعرفتهم بی فعرفونی.

     – کنت کنزا مخفیا، فاردت ان اعرف.

     – کنت کنزا، لم اعرف، فخلقت خلقا لاعرف به.

     – کنت کنزا مخفیا، فاحببت ان اعرف، فخلقت الخلف لیعرفونی.

     – کنت کنزا، فاحببت ان اعرف فخلقت الخلق و تعرفت الیهم، فعرفونی.

۲- الرسائل، محقق کرکی (م ۹۴۰)، ۱۵۹/۳.

۳- بحار الانوار، علامه مجلسی (م ۱۱۱۱)، ۱۹۹/۸۴ و ۳۴۴/۸۴.

۴- الحکمه المتعالیه فی اسفار العقلیه الاربعه (م ۱۰۵۰)، ۲۸۵/۷ و ۳۰۱/۸.

۵- التفسیر الکبیر، فخر رازی (م ۶۰۶)، ۲۳۴/۲۸.

۶- الاحکام، آمدی (م ۶۳۱)، ۱۳/۱.

۷- الفتوحات المکیه، محی‌الدین بن عربی (م ۶۳۸)، ۱۱۲/۲، ۲۳۲/۲، ۳۱۰/۲، ۳۲۲/۲، ۳۳۱/۲، ۳۹۹/۲، ۲۶۷/۳، ۴۲۸/۴.

۸- کتاب التفسیر، محی‌الدین بن عربی (م ۶۳۸)، ۱۲۳/۲.

سلسله مباحثات استاد ریاحی

کتاب‌خانه قرآن و حدیث مؤسسه

فهرست درختی سایت

باز کردن همه | بستن همه