شرط هشتم: از شهر خارج شده به حد ترخص برسد.
شرط هشتم: از شهر خارج شده به حد ترخص برسد.
– حد ترخص آنجایی است که دیوارهای شهر را نبیند یا مبهم دیده شود و یا صداى اذان آن را نشنود (اذانی که مؤذن با صدای خود اما بلند بیان میکند) ولى باید در هوا، غبار یا چیز دیگرى نباشد که از دیدن دیوار و شنیدن اذان جلوگیرى کند و تحقق یکی از این دو کفایت میکند. (ظاهرا دیدن و شنیدن مربوط به جاهای مختلف است. مثلا دیدن مربوط به زمینهای مسطح و شنیدن مربوط به زمینهای غیر مسطح)
– منارهها و ساختمانهای بلند، مبنا نیست بلکه خانههای یکی دو طبقه مبنا میباشد.
– طبیعتا مقدار دقیق حد ترخص در روایات ما معلوم نیست، اما طبق محاسبات اهل فن، بین ۱۳۰۰ تا ۱۴۰۰ متر، بر اساس خط مستقیم است، چرا که حرکت نور به سمت چشم و موج به سمت گوش، تابع خط مستقیم است و نَه پیچ و خم جاده.
– اگر کسى بدون قصد سفر، تا حد ترخص رفته و از آن جا، قصد سفر کرده، همین که از آن محل (حد ترخص) شروع به حرکت کرد، به طورى که عرفا بگویند سفرش را آغاز کرده، باید نمازش را شکسته بخواند.
– مسافر شرعى که به وطنش برمىگردد یا به جایی میرسد که میخواهد ده روز بماند، تا به خود شهر نرسیده باید نمازش را شکسته بخواند و بعد از رسیدن به شهر، نمازش کامل میشود.
– هر گاه شهر در بلندى باشد که از دور دیده شود، یا به قدرى گود باشد که اگر انسان کمى دور شود دیوار آن را نبیند، یا جایی باشد که خانه و دیوار ندارد، کسى که از آن شهر مسافرت مىکند، وقتى به اندازهاى دور شود که اگر آن شهر در زمین هموار بود، دیوارش از آنجا دیده نمىشد، باید نماز خود را شکسته بخواند و نیز اگر پستى و بلندى خانهها بیشتر از معمول باشد، باید ملاحظه معمول را بنماید. (البته میتواند صدای شنیدن اذان را مبنا قرار دهد.)
– اگر به قدرى دور شود که نداند صدایى را که مىشنود صداى اذان است یا صداى دیگرى، باید نماز را شکسته بخواند. ولى اگر میفهمد که اذان مىگویند اما کلمات را درست تشخیص نمیدهد، باید تمام بخواند.
– اگر چشم یا گوش او یا صداى اذان، غیر معمولى باشد در محلى باید نماز را شکسته بخواند که چشم معمول دیوار خانهها را نبیند یا گوش معمول صداى اذان معمولى را نشنود.
– اگر بخواهد در محلى نماز بخواند که شک دارد به حد ترخص رسیده است یا نه، باید نماز را کامل بخواند.