اعتبار داستان صدای ناقوس و تفسیر آن
سؤال:
اخیرا فیلمی در فضیلت امام علی علیهالسلام پخش شده است که ارسال میکنم. این روایت معتبر است؟
*********************************************************************
پاسخ:
سلام علیکم و رحمه الله
این داستانی که ایشان در این فیلم از زبان جناب عمار درباره صدای ناقوس تعریف میشود، چه بسا از جمله اسرائیلیات یا جعلیات غُلات است که هم سند آن معتبر نیست و هم متنش محل کلام است.
این داستان برای اولین بار در کتاب «دُستور معالم الحکم و مأثور مکارم الشیم فی کلام أمیرالمؤمنین علی بن أبیطالب کرم الله وجهه» (ص ۱۳۳) آمده است. این کتاب نوشته ابوعبدالله، محمد بن سلامه، معروف به قاضی قضاعی، از علمای قرن پنجم است. معمولا ایشان را سنی شافعی نوشتهاند، اما با توجه به اینکه در مصر میزیسته و مدتی منشی علی بن احمد جرجرایی، وزیر حکومت فاطمیون مصر بوده و حتی در مسند قضاوت و مدتی هم از جانب خلفای فاطمی سفیر در بیزانس بوده است، بعید نیست با فرهنگ شیعیان اسماعیلی مصر قرابتی داشته باشد. محدث نوری مفصلا پیرامون مذهب او بحث کرده و تلاش کرده است که او را شیعه معرفی کند که فرمایشات ایشان خالی از وجه نیست، اما اگر هم بپذیریم که شیعه بوده است، شیعه دوازده امامی نبوده و شیعه اسماعیلی بوده است.
کتاب مورد بحث چیزی شبیه «نهجالبلاغه» شریف رضی و «غررالحکم و درر الحکم» عبدالواحد بن محمد الآمدی است. البته این سه کتاب تفاوتهایی دارند، اما هر سه جزء کتب متقدمی هستند که پیرامون فرمایشات امیر مؤمنان سلاماللهعلیه بوده و تا زمان ما نیز موجود هستند. ناگفته نماند که نهجالبلاغه نسبت دو کتاب دیگر قدیمیتر است.
اما حدیث مورد سؤال شما؛
این حدیث برای اولین بار در کتاب مذکور و به صورت مرسل و بدون ذکر سند آمده است. به عبارت دیگر قاضی القضاعی، این حدیث را با حدود پانصد سال فاصله، بدون ذکر سند و منبع روایت کرده است و در نتیجه این داستان از نظر سندی معتبر نیست.
این حدیث و این کتاب تا یکی دو قرن اخیر، به دلایل مختلف مورد توجه و استناد فقهای امامیه نبوده است و حتی بزرگان محدثین اخباری هم به آن اعتماد نکردهاند، اما علمای نصیریه، صوفیه و مانند آنها بسیار به آن توجه داشتهاند.
البته شبیه این مطلب را مرحوم صدوق در الأمالی (ص ۲۲۵) و معانی الأخبار (ص ۲۳۰) از قول حارث الأعور، و نَه عمار بن یاسر، هم آوردهاند که سند آن مملو از مجهولین است و چه بسا بعضی از افراد سند متهم به اسرائیلیات باشند.
ناگفته نماند که شبیه این در روضه الواعظین (ج ۲، ص ۴۴۳) از حارث الأعور و مناقب ابن شهرآشوب (ج ۲، ص ۵۶) از ابن الکواء به صورت مرسل نقل شده است که طبیعتا اینها هم معتبر نیست.
جمعبندی اینکه این داستان را چه از نظر روایی و چه از نظر تاریخی نمیتوان معتبر دانست و آخر آنکه فضائل امیر مؤمنانj چنان زیاد و عالمگیر است که نیازی به تمسک به روایات و اخبار غیر معتبر نیست.