نقد نوشته آقای مهرداد فرهمند درباره فزت و رب الکعبه
به نام خدا
شب گذشته متنی با امضای فردی به نام «مهرداد فرهمند» و تاریخ ۵ خرداد ۱۳۹۸ و عنوان «فزت و رب الکعبه» در فضای مجازی منتشر شد که لازم بود، نقدی به آن نوشته شود، لذا حسب دستور استاد ریاحی و با کمک ایشان، چند سطری در نقد نوشته این فرد نوشتم که امیدوارم قبول درگاه خداوند متعال قرار بگیرد.
اینجانب هیچ آشنایی با نویسنده متن ندارم و از سطح علمی ایشان هم بیاطلاعم و امیدوارم پشت نوشته ایشان غرض سوئی نباشد.
به هر حال با موافقت استاد بزرگوارم، قرار شد اصل متن ایشان و نقد من، هم درسایت مؤسسه قرار گیرد و هم برای خود نویسنده فرستاده شود و هم در اختیار دیگران قرارگیرد.
نوشتههای آقای مهرداد فرهمند، با «ف:» و نقد من با «ک:» مشخص شده است.
محمدکاظم کاظمزاده
نجف اشرف
۶ خرداد ۱۳۹۸
* * *
ف: فزت و رب الکعبه. این جمله را به نقل از امیر مومنان شنیدهایم، هنگامی که شمشیر ابن ملجم بر سرش فرود آمد. بر در و دیوار شهرها هم این جمله را زیاد نوشتهاند. اما جمله بعدیاش را به ما نگفتهاند. تقریبا همه مورخان و محدثانی که ماجرا را روایت کردهاند نوشتهاند که پس از جمله فزت و رب الکعبه، علی بن ابیطالب فرمود: لا یفوتنکم الکلب. یعنی: «نذارین این سگ در بره»
ک: نویسنده محترم نوشتهاند که «تقریبا همه مورخان و محدثانی که ماجرا را روایت کردهاند نوشتهاند» و این در حالی است که در طول ۱۲۰۰ سال اول هجری، تنها ابن عبدالبر، مورخ سنی قرن پنجم، در الإستیعاب (ج ۳، ص ۱۱۲۵) این مطلب را نوشته است.
جالب آنکه در کتاب الإمامه و السیاسه که منسوب به ابن قتیبه در قرن سوم، یعنی دو قرن قبل از ابن عبدالبر است، این عبارت به صورت «لایفوتنکم الرجل» آمده است. البته این عبارت هم منحصرا توسط نویسنده الإمامه و السیاسه نقل شده است.
حال دو نکته قابل توجه است:
۱- نویسندهای در قرن پنجم «الرجل» را به علتی که معلوم نیست، به «الکلب» تحریف کرده است.
۲- آقای مهرداد فرهمند به دلیلی که معلوم نیست، یک گزارش تاریخی، آن هم مربوط به قرن پنجم را به «تقریبا همه مورخان و محدثان» نسبت داده است.
ف: به «فزت ورب الکعبه» اگر نگاه ملانقطی داشته باشیم، برای ما دقیق ترجمهاش نکردهاند. «به خدای کعبه که رستگار شدم» ترجمه زیبایی است، اما چندان دقیق نیست. فزت در عربی یعنی برنده شدم، بردم. در حالی که رستگاری در فارسی معادل نجات در عربی است نه فوز. البته می توان تعبیر کرد که منظور آن حضرت از برنده شدن، همین رستگاری و نجات است، اما این اشکال پیش میآید که مسلمانان آن روزگار، همه چیز را با نگاه دوگانه بهشت و جهنم میدیدهاند و نه رستگاری روحانی. پیشینه این جمله در زبان عربی هم تأیید میکند که منظور گوینده این بوده: این منم که بردم و برنده شدم. من برنده جایزه ورود به بهشت شدم.
ک: این ادعا که مسلمانان آن روز و از جمله امیر مؤمنان «همه چیز را با نگاه دوگانه بهشت و جهنم میدیدهاند و نه رستگاری روحانی»، ادعایی است که نیاز به دلیل دارد و ظاهرا مثل ادعای قبلی ایشان در نسبت دادن یک گزارش به «تقریبا همه مورخان و محدثان» است.
اما مهمتر آنکه اگر به لغتنامهها مراجعه کنیم، در معنای «فوز» چیزی خلاف ادعای نویسنه محترم نوشتهاند که بعضی را در قرون مختلف مرور میکنیم:
۱- فراهیدی قرن دوم در کتاب العین مینویسد: الفوز، الظفر بالخیر و النجاه من الشر …
۲- راغب قرن پنجم در المفردات مینویسد: الفوز، الظفر بالخیر مع حصول السلامه …
۳- ابن منظور قرن هشتم در لسان العرب مینویسد: الفوز، النجاء. الظفر بالأمنیه و الخیر … الظفربالخیر و النجاه من الشر. یقال فاز بالخیر و فاز من العذاب …
میبینیم که این معانی ربطی به برنده شدن ندارد و به رستگاری شبیهتر است. مشتقات این عبارت در آیات قرآن و روایات هم مناسب همین معنای رستگاری است. لذا خوب است که آقای فرهمند مشخص کنند معنای مورد نظر ایشان از کجا پیدا شده است تا بررسی شود.
ف: پیش از پرداختن به این پیشینه، به نکته ملانقطی دیگری هم اشاره کنم: رب را دقیقتر و زیباتر است پروردگار ترجمه کنیم نه خدا یا خداوندگار چون رب با تربیت به معنای پروراندن همریشه است.
ک: این قسمت متن ایشان کاملا صحیح است و قابل قبول.
ف: جمله «فزت ورب الکعبه» پیش از علی بن ابیطالب به حِرام بن ملحان انصاری نسبت داده شده که پیامبر در سال چهارم هجرت برای تبلیغ اسلام به نجد فرستاد و هنگامی که داشت نامه پیامبر را برای یکی از بزرگان قبائل نجد میخواند، نیزه یا شمشیری از پشت بر بدنش فرو کردند که از شکمش بیرون آمد و او پیش از مردن گفت: فزت ورب الکعبه.
راوی این ماجرا، انس بن مالک که خواهرزاده حرام بن ملحان است گفته که قاتل داییاش وقتی جمله فزت ورب الکعبه را شنید، پرسید چگونه است که او دارد میمیرد اما میگوید برنده شده است. همراهان حرام پاسخ میدهند که چون اعتقاد دارد شهید شده است و به بهشت میرود. این کلام در قاتل اثر میکند و خودش هم راهی مدینه میشود و اسلام میآورد.
ک: گزارش مربوط به حرام بن ملحان در همان کتاب الإستیعاب قرن پنجم (ج ۱، ص ۳۳۸) که دیدیم «الرجل» را به «الکلب» تحریف کرده بود، آمده است.
طبری قرن چهارم هم در تاریخ خود (ج ۲، ص ۵۵۰) این عبارت را به ابن ملحان نسبت داده است.
این مطلب در کتابهای دیگری هم در قرن پنجم گزارش شده است، اما مهمتر از همه آنکه ابن سعد قرن سوم، در طبقات الکبری (ج ۳، ص ۳۹۰) نیز همین عبارت را از ابن ملحان گزارش کرده است که به جهت قدمت مهمتر از گزارشهای قرنهای بعدی است.
در قرن سوم در مسند احمد بن حنبل (ج ۳، ص ۱۳۷ و …)، صحیح بخاری (ج ۳، ص ۲۰۴ و …)، صحیح مسلم (ج ۶، ص ۴۵)، فضائل الصحابه نسایی (ص ۵۸) و سنن الکبری نسایی (ج ۵، ص ۸۰) و کتابهایی دیگر هم این مطلب آمده است
البته بلاذری قرن سوم که همعصر ابن سعد است، در أنساب الأشراف (ج ۱، ص ۱۹۴) این جمله را به عامر بن فهیره نسبت داده است و هم او در همین کتاب (ج ۲، ص ۴۸۸) همین جمله را به امیر مؤمنان منسوب کرده و البته عبارت دیگری در ادامه آن نیاورده است.
در بین علمای شیعه، اولین کسی که این جمله را از امیر مؤمنان گزارش کرده است، قاضی نعمان قرن چهارم در شرح الأخبار (ج ۲، ص ۴۴۲) و بعد از او، شریف رضی قرن پنجم در خصائص الأئمه (ص ۶۳) است که عبارت ادامه را ندارند و اول کسی که عبارت ادامه را گزارش کرده، ابن شهرآشوب قرن ششم در المناقب (ج ۳، ص ۳۱۲) است که عبارت «لایفوتنکم الرجل» را هم آورده است.
خلاصه اینکه بعید نیست قبل از امیر مؤمنان این عبارت «فزت و رب الکعبه» توسط دیگرانی به هنگام شهادت گفته شده باشد، اما عبارت ادامه آن، یعنی «لایفوتنکم الرجل» نه از نظر تاریخی معتبر است و نه از نظر حدیثی، چه برسد به تحریف «الرجل» به «الکلب».
در پایان هم خودم و هم نویسنده محترم و خوانندگان عزیز را به دقت بیشتر دعوت میکنم و از ایشان و خوانندگان هم تقاضا دارم، اشکالات احتمالی متن من را برایم گوشزد کنند.
و السلام علی من اتبع الهدی